اعلام رسمی احکام صادره علیه معلمان کردستانی در سکوت رسواگر نمایندگان مجلس/شرمتان باد ای خداوندان قدرت!
هفتهنامه دولت در کردستان، دو روز پیش از احکام صادره علیه شماری از معلمان و قطعی شدن حکم اخراج ۸ معلم پردهبرداری کرد؛ سر استاندار لطیفمنظرمان و مدیرکل بیگانه با واژه شرم آموزش و پرورش کردستان سلامت، شکند اگر سبویی! مبادا آب در دل محسنین بیگلری و فتحی، سالار مرادی و امید کریمیان تکان بخورد اگر این محکومان از حوزه انتخابیه آنها هستند؛ ولی بدانید دستها از دستتان ای سنگ چشمان، بر خداست! گرچه میدانم، آنچه بیداری ندارد، خواب مرگ بیگناهان است و وجدان شماست...
«۳ معلم سنندجی، ۴ معلم دیواندرهای، و یک معلم مریوانی، ۸ معلم اخراجی هستند که با تصمیم واحد تخلفات اداری آموزش و پرورش به خدمات آنها پایان داده شده است. ۷ نفر از آنها دارای مدرک تحصیلی کارشناسی ارشد و افزون از ۲۰ سال به عنوان معلم شاغل بوده و بیشتر در مقطع متوسطه تدریس میکردند».
این چند جمله تأسفبار، مطلع یکی از خبرهای دو روز قبل هفتهنامه دولت در کردستان است؛ ارگان دولت همچنین نام معلمان دیگری از شهرهای سقز و سنندج را ذکر کرده که به انفصال ۶ ماه تا یکسال، بازنشستگی اجباری با تقلیل گروه، تبعید به استان دیگر، محرومیت از پست معاونت و مدیریت و کسر حقوق محکوم شدهاند.
موضوع محاکمه این معلمان یکی از مباحثی است که از همان روزهای نخست انتصاب استاندار دولت چهاردهم در کردستان نقل محافل بود؛ موضع فعالان مدنی و عامه مردم درباره این مسئله کاملاً شفاف به سمع کاربدستان رسید اما حالا مشخص شده که اقدامات احتمالی برای بازشدن گره از کار فروبسته آن معلمان، کارگر نبوده است.
«آرش زرهتن لهونی» اگرچه وعده رسیدگی مجدد و دستور بازنگری در احکام داد، اما ظاهراً هیئت رسیدگی به تخلفات اداره کل آموزش و پرورش کردستان برای دستورات بیرمق رئیس شورای آموزش و پرورش استان تره هم خرد نکرد.
چونکه گوینده ندارد جان و فر
گفت او را کی بود برگ و ثمر
مدیرکل آموزش و پرورش کردستان که در روزهای نخست انتصابش به زعم این قلم با مهملگویی به دنبال مدیریت فضای پیش آمده بود، در نهایت سرشکسته از آزمون بیرون آمد و ماهیت پوچ وعدههایش برای همگان روشن شد.
«سیدفواد حسینی» که اذعان کرده بود یکی از مدیران سابق آ.پ با فشار از بیرون دست به پروندهسازی زده، آیا آن مدیر متخلف را به هیئت رسیدگی به تخلفات معرفی کرد؟ معلوم است که نه! اگر او به اقرار خودش به حجت رسیده بود که خفیهنویسان در حق پرسنل زیرمجموعه نهاد تعلیم و تربیت مرتکب ظلم شدهاند چطور است که به جای سپردنشان به چنگال عدالت هنوز با آنها در همزیستی مسالمتآمیز است؟ ظالم آن قومی که چشمان دوختند...
«آرش لهونی» و «فواد حسینی» که تکلیفشان روشن است! با آنها که به نام نماینده مردم کردستان در صندلیهای سبز بهارستان جا خوش کردهاند چه بگوییم؟ نمایندگان سنندج، سقز و مریوان در مجلس را میگویم که معلمان محکوم شده از حوزه انتخابیه آنها هستند.
سؤال از وزیر و طرح استیضاح وزیر نالایق آموزش و پرورش پیشکش این حضرات! دریغ از یک تذکر خشک و خالی محسنها بیگلری و فتحی، سالار مرادی و امید کریمیان به «علیرضا کاظمی» در صحن علنی به خاطر آنچه بر معلمان محکوم شده و خانوادههایشان گذشت!
نمایندگان سنندج، سقز و مریوان عرضه پاسخگو کردن وزیر آ.پ را ندارند، قبول! حضرات جرئت این را هم ندارند که بپرسند «محمدرسول صحرایی» با طی کردن کدام مسیر، با داشتن چه سوابقی و با تصمیم چه کسانی رئیس هیئت بدوی رسیدگی به تخلفات آموزش و پرورش کردستان شده تا مردم بهتر بدانند در این استان چه خبر است.
بیگلری، فتحی، مرادی و کریمیان نگویند که از موضع شفاف افکار عمومی کردستان در حمایت از معلمان فرزندانشان بیخبرند! گر نه کورید و نه کر، بنگرید این خلق عالم را که دندان بر جگر، دمبهدم بیدادتان را بردباری میکنند! شرمتان باد ای خداوندان قدرت!
میماند یک نکته؛ نمیشود از آنچه بر معلمان کردستان در دولت فخیمه وفاق گذشته یاد کرد و از «مسعود پزشکیان» و ستون سترگی که با تکیه بر آن رأی مردم را گرفت یاد نکرد؛ هماو را میگویم که روزگاری از عدالت علوی میگفت اما این روزها ظاهراً هیچ چیز به جنابش مربوط نیست!
جناب پزشکیان! نظرتان درباره خطبه ۳۳ نهجالبلاغه و کلام مولای متقیان(ع) چیست؟ آنجا که عبدالله ابن عباس به هنگام خروج حضرت برای جنگ با اهل بصره از ایشان نقل میکند: «بِذِی قَارٍ وَ هُوَ یخْصِفُ نَعْلَهُ فَقَالَ لِی مَا قِیمَةُ هَذَا النَّعْلِ فَقُلْتُ لَا قِیمَةَ لَهَا فَقَالَ (علیهالسلام) وَ اللَّهِ لَهِی أَحَبُّ إِلَی مِنْ إِمْرَتِکمْ إِلَّا أَنْ أُقِیمَ حَقّاً أَوْ أَدْفَعَ بَاطِلًا...(در ذی قار بر امیرالمؤمنین(ع) وارد شدم در حالی که کفش خود را وصله میزد، از من پرسید: ارزش این کفش چند است گفتم: هیچ. گفت: به خدا سوگند این کفش پاره در نظر من از حکومت بر شما محبوبتر است، مگر اینکه بتوانم حقی را اقامه و باطلی را دفع کنم».
آیا راوی احادیث نهجالبلاغه در زمان تبلیغات انتخابات، پس از تکیه بر صندلی ریاست جمهور توانست برای نمونه و فقط برای نمونه در فقره پرونده معلمان کردستانی (أُقِیمَ حَقّاً أَوْ أَدْفَعَ بَاطِلًا) را برپای دارد؟ حقا که نتوانست؛ حقا که مردم را ناامید کرد و اعتمادشان را بر باد داد!
دل بسی خون به کف آورد ولی دیده بریخت
اللهالله که تلف کرد و که اندوخته بود
فرید کریمی