بازخوانی نقش استاندار در فاجعه آبیدر؛ ناکامی سیستماتیک در رأس مدیریت اجرایی کردستان
تاوان مهار حریق دیروز آبیدر جان پاک یک فعال زیستمحیطی و مصدوم شدن ۷ داوطلب مردمی دیگر بود؛ این واقعه دردناک نه صرفاً ثمره یک بلای طبیعی بلکه نتیجه وادادگی فرماندهی بحران در کردستان است؛ آنچه روی داد نتیجه زنجیرهای از بیتدبیریها، بیبرنامگیها و چهبسا ترک فعلهای مدیریتی در سطوح بالای اجرایی استان است که «آرش لهونی» به عنوان رئیس ستاد مدیریت بحران کردستان و مسئول اصلی فاجعه بهتر است به جای نمایشهای بیاعتبار پوپولیستی به فکر پاسخگویی به آنها باشد.
براساس اصول پذیرفتهشده جهانی و اسناد بالادستی ملی در حوزه مدیریت بحران، مقابله با حریقهای جنگلی و مرتعی یکی از اولویتهای سطح یک در نظام برنامهریزی پیشگیرانه استانهای با اقلیم گرم و نیمهخشک محسوب میشود و در این چارچوب، بیتردید فاز پیشگیری بهعنوان پایهایترین بخش چرخه مدیریت بحران، مستلزم اقداماتی نظیر پیشبینی علمی، هشدار سریع، هماهنگی بیندستگاهی، آموزش نیروهای مردمی، بسیج تجهیزات و تدوین سناریوهای عملیاتی منطقهمحور است.
با این حال و در شرایطی که وقوع آتشسوزی در مراتع و جنگلهای کردستان یک پدیده سالانه، تکرارشونده و پیشبینیپذیر است، نشانهای از برنامهریزی تأثیرگذار رئیس ستاد مدیریت بحران استان برای مقابله با حوادث احتمالی در این حوزه وجود ندارد.
بر اساس اصول بنیادین مدیریت بحران، توفیق در مهار آتشسوزی نیازمند پیشبینی اقلیمی دقیق و آمادهسازی سناریوهای عملیاتی منطقهمحور، هماهنگی کامل میان دستگاههای تخصصی، آموزش و تجهیز داوطلبان محلی به عنوان نیروهای عملیاتی خط مقدم در ساعات طلایی بحران و استقرار یک سامانه فرماندهی میدانی شفاف، پاسخگو و مجهز است.
در کردستان اما، آنچه ۱۰ ماه پس از انتصاب استاندار وفاق در عمل برای نگارنده مشهود است، سردرگمی ساختاری، فقدان فرماندهی یکپارچه، ضعف در برنامهریزی پیشگیرانه و غیبت قابل تأمل شخص «آرش لهونی» از عرصه مدیریت میدانی بحران است.
یادمان باشد بخش مهمی از مدیریت بحران تصمیمسازی پیش از وقوع حادثه است نه صدور دستورات نمایشی پس از آنکه مردم دچار آسیب شدهاند؛ فرماندهی بحران یعنی اقدام پیشدستانه برای مهار مخاطرهای که از ماهها پیش وقوعش محتمل بود نه مرثیهخوانی برای مصیبتی که با اراده و عقلانیت مدیریتی قابل پیشگیری بود.
هرچند طرح سؤال از استانداری که حالا کارش به جایی رسیده که دستورش به عنوان فرمانده عملیات پاسخ به بحران کردستان در باب یک تعطیلی ۲ ساعته، توسط مدیران بانکی بازمانده از دولت سابق زیر پا گذاشته میشود شاید با عرض پوزش مضحک به نظر برسد اما در هر صورت سؤالهای بیشماری درباره فاجعه دیروز آبیدر وجود دارد که دولت وفاق و رئیس ستاد مدیریت بحران کردستان باید به آنها پاسخ دهند.
نباید کسی بپرسد در شرایطی که هشدار آتشسوزی در مناطق دارای پوشش گیاهی، یک روز قبل از حادثه توسط مدیرکل هواشناسی استان صادر شد، استاندار کردستان به عنوان رئیس ستاد مدیریت بحران، چه تدابیری برای پیشگیری از وقوع حریق گسترده در آبیدر و دیگر نقاط استان اندیشید؟ آیا جلسات ستاد مدیریت بحران برای اتخاذ تدابیر پیشگیرانه تشکیل شد؟
افکار عمومی سؤال دارد؛ آیا بسیج عمومی تجهیزات و نیروها برای ایام پرریسک پیشبینی شد؟ اصلاً استاندار کردستان در طول ۱۰ ماه گذشته در لابلای اقدامات عوامفریبانهای چون دیدار با فلان چهره ورزشی مشهور چند مرتبه برای پیشگیری یا مقابله مؤثر با این مخاطره اصلی استان به سازمان مدیریت بحران کشور مراجعه کرده است؟ «لهونی» چه میزان اعتبار تاکنون جذب و در راستای پیشگیری از چنین رخدادهایی هزینه کرده تا شاید شهروندانی که دیروز دچار سوختگی شدند در امان میماندند؟
غیر از اینها، در طول ۱۰ ماه گذشته، رئیس ستاد مدیریت بحران کردستان چند جلسه رسمی با بدنه فعالان زیستمحیطی استان برگزار کرده است؟ آیا این استاندار منفعل در این مدت نزدیک به یک سال حضورش در استان زمانی را به شنیدن دغدغهها و نگرانیهای داوطلبانی که در غیاب امکانات و پشتیبانی نهادهای رسمی، هر ساله با دستان خالی برای مهار آتش به میدان میروند، اختصاص داده است؟ آیا هشدارهای آنها درباره فقدان آموزش، کمبود تجهیزات، نبود پشتیبانی و... حتی یک بار مورد توجه او قرار گرفته است؟ یا آنچنان که رویه معمول شده، تنها در هنگامی که این داوطلبان فداکار در بیمارستان بستری میشوند یا جان میسپارند، مورد توجه مقامات استانی قرار میگیرند؟
کسی از شورای حداقلی شهر سنندج انتظار نظارت بر عملکرد شهردار و پاسخگویی ندارد، تکلیف این جماعت مشخص است! اما استاندار کردستان نباید از «انور رشیدی» بپرسد ۷ هزار تومان عوارض دریافتی از هر خودرو که وارد پارک جنگلی آبیدر میشود بابت کدام خدمات است؟ عواید میلیاردی شهرداری از این محل اگر برای مقابله با آتشسوزی هزینه نشده که نشده در کجا حیف و میل شده است؟
اما در این فاجعه نباید اهمال نمایندگان مردم در مجلس هم به دست فراموشی سپرده شود؛ «محسن فتحی» و «سالار مرادی» که پس از فاجعه آبیدر خودی نشان دادهاند نباید بگویند اگر طبق قانون ناظر بر عملکرد دولت هستند که هستند تاکنون چه اقداماتی برای ساماندهی وضعیت بحرانی مراتع و جنگلهای کردستان انجام دادهاند؟
این ۲ نماینده به جای اقدامات نمایشی و شعاری مشمئزکننده به موکلان خود توضیح دهند از زمان حضور در خانه ملت چند نطق، تذکر یا احیاناً سؤال رسمی در مجلس شورای اسلامی درباره آنچه برای مثال دیروز در آبیدر روی داد، مطرح کردهاند؟ چند مرتبه جهت پیگیری اعتبارات یا سیاستگذاریهای مرتبط به سازمانهای ذیربط ملی از جمله سازمان مدیریت بحران کشور یا سازمان جنگلها و مراتع مراجعه داشتهاند؟ حمایت عملی آنها از فعالان زیست محیطی چه بوده است؟ پشت تریبون رفتن و لابه کردن را که فلان سلبریتی و بهمان دلقکی که نانش را از مصیبت مردم و جامعه در میآورد بهتر بلد است!
این ۲ نماینده وقتی اداره کل مدیریت بحران کردستان ـ به عنوان بازوی اجرایی و تخصصی ستاد مدیریت بحران استان ـ بیش از ۵ ماه بدون مدیرکل و حتی بدون معاون توسط استاندار بیکفایت پزشکیان در استان به حال خود رها شده بود کجا بودند؟ فکر نمیکردند آن ترک فعل در استانی با این سطح از مخاطرات، روزی ممکن است به فاجعه آبیدر منجر شود؟
تکمله؛ حریق در مراتع کردستان موضوع تازهای نیست؛ استان سالهاست با مشکلات در این حوزه مواجه است اما اینکه در سال جاری و در زمان مسئولیت مستقیم «آرش زرهتن لهونی» بهعنوان رئیس ستاد مدیریت بحران استان، در یک حریق مرتعی نه چندان وسیع، این سطح از آسیب انسانی رخ دهد و منجر به جانباختن یک فعال محیطزیست و وخامت حال چندین نفر دیگر شود، فاجعهای بیسابقه است.
این رویداد، از مصادیق بارز موارد نیازمند ورود بلادرنگ نهادهای نظارتی و قضایی برای بررسی اهمال و ترک فعل از سوی استاندار و سایر مدیران اجرایی استان است؛ اصل پاسخگویی اصلی عامالشمول است و استثناءبردار نیست و هرکس به میزان سهم و حضورش در قدرت باید پاسخگوی مسئولیتهایش باشد.
فرید کریمی