پردههای متناقض رفتار نماینده سقز و بانه تداعیگر رفتار چندوجهی کاراکتر رمان داستایوفسکی
«محسن بیگلری» چند روز قبل پس از متشنج کردن جلسه کمیسیون عمران مجلس و ترک نشست با داد و فریاد خارج از عرف بر سر وزیر راه، در سفر دیروز «فرزانه صادق» به کردستان گفته «نگران سلامتی خانم وزیر هستم»! این دوگانگی، تداعیگر شخصیت مرموز و متناقض «سویدریگایلوف» برای نگارنده است؛ کسی که در یک لحظه با خشونت و اعتراض ظاهر میشود و در لحظهای دیگر با دلسوزی و نگرانی، مخاطبان خود را شگفتزده میکند. این تضاد رفتاری، بازتابی است از دوگانگی اخلاقی و روانی که «داستایوفسکی» در شخصیت رمان «جنایت و مکافات» به تصویر کشیده و حالا در عرصه واقعی سیاست به گونهای ملموس دیده میشود.
«فئودور میخایلاویچ داستایوفسکی»، نویسنده بزرگ روس و یکی از ژرفاندیشترین چهرههای ادبیات جهان، در آثارش به تاریکترین و پیچیدهترین لایههای روان انسان سرک میکشد؛ یکی از برجستهترین جلوههای این رویکرد، رمان «جنایت و مکافات» است؛ داستان دانشجویی فقیر که دست به جنایتی از سر عقیده میزند، اما در فروترین نقطه وجدان خود با پیامدهای اخلاقی و روانی آن روبهرو میشود.
نویسنده در این رمان با خلق چندین شخصیت چندلایه، میدان پیچیدهای از کشمکشهای اخلاقی میسازد که در میان همه آنها کاراکتر «سویدریگایلوف» جایگاهی ویژه دارد. او شخصیتی است مرموز، چندچهره و غیرقابلپیشبینی؛ انسانی که هم در تاریکی مطلق قدم میزند و هم گاهی نشانههایی از مهربانی یا بخشش نشان میدهد، بیآنکه خواننده بداند این حرکات از چه منبعی سرچشمه میگیرند. حضور «سویدریگایلوف» در رمان، نه تنها پیشبرندهٔ روایت است، بلکه همچون آینهای تاریک، سویههای پنهانِ روان انسان را آشکار میکند و بستری مناسب برای تحلیل تناقض، ناپایداری در رفتار و دوگانگی اخلاقی فراهم میآورد؛ مفهومی که در این نوشتار با یادآوری واکنشهای ناهمگون و نوسانات رفتاری شدید نماینده سقز و بانه در برابر وزیر راه و شهرسازی، آن هم تنها به فاصله چند روز، موشکافی خواهیم کرد.
در رمان جنایت و مکافات، «سویدریگایلوف»، یکی از پیچیدهترین شخصیتهای «داستایوفسکی»، دائماً میان دو حالت متناقض در نوسان است. از یک سو تندخو، تهدیدآمیز و گاهی بیرحم و از سوی دیگر مهربان، دلسوز، و ظاهراً خیرخواه. تضادی که یک ساختار درونی آشفته را نشان میدهد.
در صحنههایی از داستان، «سویدریگایلوف» ابتدا «راسکولنیکوف»، یکی دیگر از کارکترها را با کنایه و فشار روانی تحت فشار قرار میدهد، اما در صحنههای بعد، درست زمانی که انتظار مقابله هست، با لحنی ملایم از «نگرانی برای او» حرف میزند. این همان الگویی است که میتوان در برخی رفتارهای متناقض اجتماعی مشاهده کرد. «سویدریگایلوف» زمانی که میخواهد تأثیر بگذارد، به سرعت نقاب مناسب موقعیت را بر چهره میگذارد.
الغرض؛ یک هفته پیش صفحه منتسب به نماینده مردم سقز و بانه در مجلس شورای اسلامی در خبری از حضور وزیر راه و شهرسازی و معاونانش در جلسه کمیسیون عمران مجلس برای پاسخ به سؤال «محسن بیگلری» خبر داد.
اما داد و فریاد نماینده سقز و بانه در حالت ایستاده و کوبیدن بر میز جلسه در فیلم نمایش داده شده در همان خبر، بیشتر به شوهای تبلیغاتی کاندیداهای نمایندگی مجلس شباهت داشت تا رویکرد نمایندهای که نه سال است پشت میزهای بهارستان، عنوان وکیل مردم را یدک میکشد.
رنگ و بوی نمایشی بودن آن رفتار در سفر روز گذشته «فرزانه صادق» به کردستان در نگاه برخی ناظران بیشتر نمایان شده است؛ آنهایی که آن سخنرانی آتشین را دیدهاند تعجب نمیکنند اگر بشنوند «محسن بیگلری» در جلسه شورای برنامهریزی کردستان با حضور وزیر و راه شهرسازی اعلام کرده «نگران سلامتی خانم وزیر هستم»؟ آن هم درست یک هفته بعد از فریادهایی که نام «دفاع قاطع از حقوق مردم منطقه» سر داده بود!
به باور صاحب این قلم، رفتارهای دوگانه «محسن بیگلری» اغلب به بازخورد جمع وابسته است. او گاهگاهی در فضای عمومی یا در برابر نگاه ناظر، تلاش میکند از خود چهره دلسوز و نجیب بسازد؛ نقش یاریدهنده و نقش مرد باتجربه! گاهی هم دوست دارد کاراکتر وکیل عصبانی و بیپرده را بازی کند اما هیچوقت معلوم نیست کدام نقش واقعی است!
از نظر راقم این سطور، تناقضهای او همیشه در یک جهت عمل میکند: حفظ نفوذ. اگر لازم باشد با حمله فشار میآورد؛ اگر اقتضا کند با نگرانی و دلسوزی دل نرم میکند و همین ترکیب «بیرحم ولی مهربان» یک ابزار است، نه نشان یک احساس اصیل.
اینکه «محسن بیگلری» بخواهد همیشه «در مرکز توجه» و «در میدان تأثیر» باقی بماند به خودش مربوط است. اما بعید است چنین رفتارهایی دیگر کسی را متأثر کند؛ تاریخ مصرف نمایشِ احساسات برای تأثیرگذاری بر دیگران تمام شده، دست او برای خیلیها رو شده است! کم نیستند کسانی که از دلسوزیهای پشت تریبونی جنابش بوی «محاسبه» میشنوند.
فرید کریمی