خاطرهگویی رئیس علوم پزشکی کردستان برای فرزندان «پزشکیان» و تقویت شائبه به مسلخ رفتن عدالت/این قصه را الم باید که از قلم هیچ نیاید
رئیس دانشگاه علوم پزشکی کردستان، گویا در سفر رئیس جمهور به سنندج، خودش را به فرزندان «پزشکیان» رسانده و برای «یوسف» و «زهرا» از والده فقیدشان خاطره گفته است؛ تقویت شائبه یک رابطه خانوادگی، زخم ناسور به مسلخ بردن عدالت علوی را تازه کرد؛ زخم سپردن سکان هدایت مهمترین دستگاه خدماترسان استان به فردی بالای ۶۵ سال سن که سابقه یک روز مدیریت اجرایی نداشت!
«به حسن آقا توضیح میدهم که خانمی که هنگام نهار دنبال زهرا خانم میگشت رئیس دانشگاه علوم پزشکی استان کردستان خانم دکتر شاهغیبی بود. خانم دکتر برای من نقل میکرد که با مادرم در دانشگاه همکلاس بوده. خاطراتی از دوران تحصیل و اولین روزشان در بخش اورژانس برای زهرا خانم تعریف میکند».
این جملات را «یوسف پزشکیان» در قالب سلسله نوشتاری با عنوان «تصاویری از سفر یک روزه رئیسجمهور به کردستان» (بخوانید سنندج) تحریر کرده است.
آنچه فرزند رئیسجمهور در سلسله نوشتارهای یادشده قلمی کرده شاید برای سیاه کردن دفتر خاطرات جنابش و پر کردن اوقات فراغت به کار بیاید وگرنه این وعظ بیمعنی، کس را در سر نمیگیرد!
البته در میان سلسله نوشتارهای «یوسف پزشکیان» درباره سفر سنندج نکتهای ظریف و قابل تأمل نظر نگارنده را جلب کرد؛ طبق روایت «یوسف پزشکیان»، «شعله شاهغیبی» هنگام نهار خودش را به فرزندان رئیسجمهور میرساند و خاطرهگویی میکند.
دیماه پارسال و زمانی که سرپرستی دانشگاه علوم پزشکی کردستان به «شعله شاهغیبی»، خواهر مشاور بازنشسته استاندار دولت چهاردهم در کردستان، پیشکش شد، برخی ناظران امور استان دلیل انتصاب را ـ به درست یا غلط ـ نزدیکی عاطفی این بانوی پا به سن گذاشته با فرزندان رئیسجمهور به واسطه همکلاسی بودن وی با همسر فقید پزشکیان عنوان میکردند!
در آن مقطع زمانی «تسنیم» با انتشار نامه جمعی از اعضای هیئت علمی و مدرسین دانشگاه علوم پزشکی کردستان خطاب به «دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی»، از اعتراض به انتصاب انجام شده خبر داد و نوشت: «برخی اعضای هیئت علمی و مدرسین دانشگاه علوم پزشکی کردستان انتصاب سرپرست علوم پزشکی استان را غیرقانونی دانستند و خواستار مداخله برای اصلاح آن شدند».
در متن نامه منتشره، انتصاب «شاهغیبی»، مغایر با حداقل دو بند از آئیننامه جامع مدیریت دانشگاهها و موسسات آموزش عالی، پژوهشی و فناوری مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی، اعلام شده است؛ نخست) حداکثر سن ۶۵ سال در زمان انتصاب دوم) داشتن حداقل ۲ سابقه اجرایی در دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی و پژوهشی.
«شعله شاهغیبی» متولد ۲۰ مردادماه ۱۳۳۸ است و این یعنی او در زمان انتصاب ۶۵ سال و ۵ ماه سن داشته است؛ در خبر انتصاب به عنوان سرپرست دانشگاه هم، اشارهای به سابقه اجرایی او نشده است؛ در واقع چیزی برای اشاره وجود نداشته است!
هیچگاه ریشه انتصاب مسئلهدار دولت چهاردهم در علوم پزشکی کردستان روشن نشد! شائبه ارتباط خانوادگی «شعله شاهغیبی» با فرزندان رئیسجمهور و دوستی با همسر فقید دکتر پزشکیان تا پیش از سفر رئیسجمهور به سنندج فقط یک گمانه بود، اما حالا با نوشته فرزند رئیسجمهور، این فرضیه ناخواسته تقویت شده است.
نزدیکی خانوادگی و ارتباطات قدیمی که خودِ فرزند رئیسجمهور در نوشته اخیرش به آن اشاره کرده، امروز دقیقاً همان چیزی است که سالها مردم را نسبت به ساختار انتصابات در کشور بیاعتماد کرده است. به باور برخی منتقدان، این رویداد میتواند سوالهایی درباره معیارهای عدالتمداری در انتصابات دولت چهاردهم در کردستان ایجاد کند.
دولتی که رئیسش شعار عدالت، بیطرفی و التزام به معیارهای نهجالبلاغه را تکرار میکند، نباید توضیح دهد که چگونه مهمترین منصب سلامت یک استان محروم در شرایطی کاملاً بحثبرانگیز به فردی واگذار شده که در خبر انتصابش در پورتال وزارت بهداشت هیچ اشارهای به سابقه اجرایی او نشده است و هماکنون مشخص شده آن فرد با خانواده رئیسجمهور هم ارتباط دارد. مسائل پیرامون این انتصاب در افکار عمومی همچنان پرسشی باز بوده و نیازمند شفافسازی رسمی از سوی مراجع ذیصلاح است.
آنچه فرزند رئیس جمهور منتشر کرده از منظر دیگری هم قابل نقد است؛ در فضایی که مردم کردستان نسبت به رابطهمحوری در انتصابات بهشدت حساساند، انتشار چنین مطلبی نشان میدهد که «یوسف پزشکیان» نسبت به تبعات سیاسی گفتار خود بیتوجه بوده و کمترین ارزیابی از پیامدهای آن انجام نداده است؛ ای عزیز من نه عیب آن به که پنهانی بود؟
انتشار یادداشت «یوسف پزشکیان» درباره ارتباط خانوادگی با رئیس دانشگاه علوم پزشکی کردستان، در شرایطی که این انتصاب با انتقادهایی جدی روبهروست، آیا نشانه فقدان درک حداقلی از حساسیت جایگاه خانواده رئیسجمهور نیست؟
فرزند رئیسجمهور بهتر نبود به جای نوشتن از خاطرهگویی «شعله شاهغیبی» از مشکلات کردستان مینوشت؟ از عدم ارائه برنامه توسط استاندار برای حل مشکلات، از مهندسی جلسات رئیسجمهور و ممانعت از ورود رسانه منتقد به جلسات، از وضعیت بیکاری و تورم مضاعف حاکم بر استان و نبود راهبرد گذر از این مشکلات، از احکام صادره علیه معلمان استان در دولت چهاردهم، از مدیران نالایق بازمانده دولت سابق و نبود کمترین اراده برای تغییر آنها و ... اینها مطالبی است که اعتماد ایجاد میکند یا روایتهای صمیمی مسئلهساز؟
فرید کریمی