تحدید و تطمیع منتقد، دکترین نخ‌نمای استاندار کردستان و تیم کرمانشاه/بس کن ای دون همت کوته بَنان!
خانه مطبوعات کردستان گویا مأمور شده بود هدیه‌ای از طرف استاندار به دست صاحب این قلم برساند؛ مأمور معذور را زحمت دادم انعام را طی نامه‌ای پس بفرستد؛ از شما کی کدیه زر می‌کنیم؟ ما شما را کیمیاگر می‌کنیم؛ این استاندار و دارودسته کرمانشاهی او همان جماعت هستند که حق کسب و انتشار اخبار را از ما سلب کردند و بیش از سه ماه است نامه این رسانه در باب اقدام قانون‌شکنانه مدیرکل حراست استانداری را بی‌پاسخ گذاشته‌اند؛ تلاش‌تان برای تغییر رویکرد ما کوشش بی‌فایده است وسمه بر ابروی کور!
«آرش زره‌تن لهونی» را بر پایه مشاهده و نیز بررسی عملکرد، با اختلاف، نالایق‌ترین استاندار کردستان بعد از انقلاب می‌دانم؛ استاندار دولت چهاردهم در کردستان که با ناکامی‌های متعددی ناشی از ناکارآمدی در مدیریت اجرایی و ناتوانی در نظارت بر امور مواجه شده، انگار به دنبال راهی برای فرار از باتلاقی است که در آن فرو رفته است؛ دریغ...
 
هرکه به گل دربماند، تا بنگیرند دست
هرچه کند جهد بیش، پای فروتر شود
 
یکی از راه‌های آزموده شده مدیران ناتوان برای منحرف کردن افکار عمومی از ناکارآمدی‌ در عمل به وظایف، بکارگیری مزدوران رسانه‌ای حق‌پوش و باطل‌فروش و صدالبته خفه کردن صدای منتقد است؛ اگرچه این ترفند همواره لزوماً به نتیجه مطلوب منجر نمی‌شود.
 
ابتدای سال جاری، استاندار کردستان به بهانه سال نو از طریق خانه مطبوعات، هدیه‌ای برای راقم این سطور فرستاد؛ با امتناع نگارنده از پذیرش پیشکشی، آنچه فرستاده شده بود طی نامه شماره (۲۵۰۵ خ.م.ک) به تاریخ ۶ فروردین‌ماه به ندیم مخصوص «آرش لهونی» ـ بخوانید «صفرعلی زارعی» ـ  تحویل شد، بی‌آنکه مطلبی در باب موضوع تقریر شود.
 
غروب جمعه ۲۴ مردادماه مطلع شدم گویا خانه مطبوعات کردستان یک بار دیگر مأمور شده بود هدیه‌ای از طرف استاندار به دست صاحب این قلم برساند، این بار به بهانه روز خبرنگار! اقدامی مشمئز کننده که هرچه گشتم واژه‌ای مناسب‌تر از «وقاحت» برای توصیف آن نیافتم.
 
هر چه در دل داری از مکر و رموز              
پیش ما رسواست و پیدا هم‌چو روز
 
گر بپوشیمش ز بنده‌پروری                   
تو چرا بی‌رویی از حد می‌بری؟
 
اینکه به بهانه «روز خبرنگار» در میان اصحاب رسانه کارت هدیه‌ توزیع شود، ظاهری آراسته دارد اما این کار به باور راقم این سطور، در باطن چیزی جز آلوده‌سازی شرافت قلم و فروکاستن شأن رسانه به جیره‌بگیری نیست؛ اینکه در قاموس استاندار، خبرنگار منتقد و تملق‌نویس یکسان دیده شوند، چنین دیدگاهی بزرگ‌ترین اهانت به استقلال رسانه است. این اقدام، در حقیقت همان دکترین نخ‌نمای «پول‌پاشی برای خفه کردن نقد» است؛ تلاشی رسوا برای خریدن وجدان جمعی به ثمن بخس.
 
چه بازی کثیفی است خبرنگاری که ششم اردیبهشت‌ماه در بنگاه اقتصادی محل خدمتش استنطاق شده و برای توقف انتشار برخی اخبار افشاگرانه تحت فشار قرار گرفته و رئیس حوزه حراست همان بنگاه اقتصادی عامل صادر کننده دستور انجام این اقدام فراقانونی را مدیرکل حراست استانداری کردستان معرفی کرده، مشمول تحفه استاندار قرار بگیرد؟
 
بوی یک رنگی از این نقش نمی‌آید خیز       
دلق آلوده صوفی به می ناب بشوی
 
مدیرکل حراست استانداری چطور ممکن است بدون هماهنگی استاندار بخواهد ماده ۴ قانون مطبوعات را نقض کرده و در صدد اعمال فشار برآید؟ «آرش لهونی» و مشاورش «مجتبی قبادی» که باشند که خود را فراتر از قانون بدانند؟
 
نقض قانون مطبوعات توسط مدیرکل حراست استانداری کردستان محدود به مورد فوق نیست! این کاربدست مورد وثوق «آرش لهونی»، به اذعان سرپرست وقت روابط عمومی استانداری و شهادت یکی از عوامل برگزاری تشریفات جلسه، نام صاحب این قلم را از لیست مدعوین به جلسه استانداران استان‌های همسایه ایران و عراق در سنندج حذف و با زیر پا گذاشتن ماده ۵ قانون مطبوعات، این رسانه را از حق قانونی کسب و انتشار اخبار به منظور افزایش آگاهی عمومی محروم کرد؛ پاسخ‌گو کردن او در مراجع قضایی البته که حقی محفوظ است.
 
ماوقع مرتبط با اقدام فراقانونی «مجتبی قبادی» را طی نامه‌ای به تاریخ ۱۴ اردیبهشت‌ماه امسال به استاندار منعکس و خواستار بررسی موضوع شدیم؛ سکوت کردند! سکوت معنادار؛ اعتراف بی‌کلام به تخلف!
 
«پرگر» استاندار کردستان چه می‌کند؟ دیگر عضو حلقه به صورت جمع و به معنی پریشان کرمانشاهیان اطراف «لهونی» مگر مدیرکل حوزه استاندار نیست؟ «فرزاد پرگر»، دیگر به اصطلاح مشاور «لهونی» و مجموعه‌ تحت امر اگر به مکاتبات مردم کردستان اینگونه پاسخ بدهند که دولت پزشکیان باید فکری برای آبرویش در کردستان بکند!
 
به یک ناتراشیده در مجلسی          
برنجد دل هوشمندان بسی
 
تلاش برای مبتلا کردن صاحبان قلم به عفونت تملق با لطایف‌الحیل گوناگون از جمله پول‌پاشی دردی از کاربدستان نالایق دوا نخواهد کرد؛ تلاش برای پوشاندن خطاها و ناکارآمدی‌ها بی نتیجه است که هم خدا می‌بیند و هم مردم می‌فهمند...
 
خصومت با قلم‌های ایستاده پای حقیقت و آنها که کلمات را نمی‌فروشند قابل درک است؛ دشمنان قسم‌خورده حریت باید هم در برابر منتقد به تخاصم صف بکشند؛ تنها سلاح ما در برابر صاحبان زر و زور چیزی جز این قلم و کلمات رسواگر و روشنایی بخش نیست و چه خوب می‌دانیم:
 
نور گیتی فروز چشمه هور     
زشت باشد به چشم موشک کور
 
فرید کریمی
 
کد مطلب : 884
https://pezhvakkurdestan.ir/vdcd2o0j6yt0j.a2y.html
نام شما
آدرس ايميل شما

نظرات شما
۱۴
نظر
منتشر شده : ۱۴
در صف انتظار : ۰
غیر قابل انتشار : ۰
 
محمد
آقای لهونی باید از رسانه ها و افرادی که میخواهند کمک بکنند به بهبود اوضاع کردستان استفاده بکند تا استان دچار عفونت بدخیم زمان زارعی کوشا نشود،ولی حیف که ایشون در خیلی از مسائل استان از ناکار آمدی مدیران تخلفات مدیران و....سکوت کردند
آقایان نماینده سالار و فتحی بیگلری... همگی در حال کار خودشون هستند،دوسال دیگه هم در انتخابات دوباره با وقاحت خودشون صدای مردم معرفی می‌کنند
و یک کلام خطاب به جناب پزشکیان
مردم ۳ سال از مدیریت زارعی کوشا و تیمش در عذاب بودند
به همین دلیل شما رای بالاتری نسبت به رقیبانتان از استان گرفتید
که امثال زارعی کوشا از این استان ریشه کن کنید
ولی متاسفانه در دولت شما هم مدیرانتان و فرمانداران سنندج بقیه شهر های استان کم تر از زارعی کوشا نیستند کردستان را به ته دره برده اند
پاسخ قاطعانه شما به اقدام سخیف مدیرکل حراست استانداری شایسته ستایش است افراد در هر جایگاهی که باشند حق بی حرمتی به قانون ندارند پژواک خار چشم مدیران نالایق دولت در کردستان است درود بر جناب آقای کریمی عزیز
حیف این قلم توانمند که از حضور در جلسات محروم می‌شود کشاندن قبادی به دادگاه درس عبرت برای سایرین خواهد بود آقای کریمی خواهش میکنم رهایش نکنید رویکرد دستگاه قضا در سال های اخیر با وجود همه فشارها حمایت از اطلاع رسانی منتقدانه بوده نشان به آن نشان که دادستان محترم استان علیه هیچ رسانه ای اعلام جرم نکرده است مدیرکل حراست استانداری باید پاسخگو شود
پژواک نماینده افکار عمومی است اقدام شنیع مدیرکل حراست استانداری در تلاش برای اعمال فشار بر این رسانه اهانت به مخاطبان این رسانه است به مسعود پزشکیان رای ندادیم که با اتوبوس نفر از کرمانشاه بر گرده ما سوار کنند و اینگونه استان را ویران کنند قبادی قطعاً با چراغ سبز لهونی دست به این اقدام زده و باید بداند چنین اقدامات کودکانه ای تنها به تولید نفرت منجر خواهد شد بگذارید حقایق به‌ گوش مردم برسد
آقای کریمی نوشته اید که مسئول سابق روابط عمومی استانداری که احتمالا مقصودتان جناب الله ویسی است گفته مجتبی قبادی نام شما را از لیست خبرنگاران برای جلسه استانداران ایران و عراق حذف کرده با شناختی که از شما دارم مطمئنم سندی برای این گفته خود دارید و در جای دیگر گفته اید کس دیگری که تشریفات برگزاری جلسه را بر عهده داشته هم شهادت داده که قبادی دست به حذف شما زده بنابراین قانون شکنی مدیرکل حراست استانداری محرز است متعجبم با وجود دو شاهد چرا تاکنون اقدام به طرح دعوا علیه این فرد نکرده اید؟ به خاطر خدا طرح شکایت کنید
کردستان چقدر باید مظلوم باشد که حالا با حکم امثال صفرعلی زارعی اداره شود چه بلایی بر سر این استان آمده؟ در هیچ استانی چنین بلبشویی حاکم نیست
شهروند
جناب آقای کریمی بزرگوار
به قول شاعر
پسر کو ندارد نشان از پدر
تو بیگانه خوانش. مخوانش پسر

غیر از این هم انتظاری از شما نداشتیم، من خانواده محترم شما و پدر مرحوم شما را از نزدیک می شناسم، آن مرحوم تا زنده بود، فریاد عدالتخواهی سر داد، صدای بی صدایان بود. این منش کریمانه، ثابت می‌کند که بر سر کدام سفره بزرگ شده‌اید؟

شهادت می‌دهم شما شرف قلم را حفظ کرده‌اید، درود خدا و بندگان خدا بر قلمی که چه در زمان آن ناکوشا و این نالایق، هیچگاه آلوده نشد، علیرغم همه ناملایمات ها، علیرغم ی ناجوانمردی ها، هیچگاه تسلیم نشد.
دعای خیر مردم مظلوم کردستان بدرقه ی راهتان....
شهروند
به عنوان کسی که حدود ۲۰ سال در استانداری کردستان خدمت کرده‌ام (بخوانید زجر کشیده‌ام) به عنوان یک شاهد عینی رازهایی در سینه دارم، دردهایی که متأسفانه دیگر حتی توان بازگویی آن را ندارم.
گاهی از سر دلتنگی زیر پست‌های دلیرانه و صادقانه ی حضرتعالی، گوشه‌ای از این کوه رنج را به رشته تحریر درمی‌آورم.
شهادت می‌دهم که مدال نالایق ترین استاندار پس از انقلاب، که شما به حق بر گردن لهونی آویخته‌اید، برازنده ی اوست، تیتروار مطالبی (شاید تکراری) را برایتان می نویسم.
انتصاب آقای ملک جز به سفارش پدر رزومه بگیر! چه دلیل دیگری داشته است!؟ایشان چه توانایی شگرفی دارد؟عملکرد ایشان در مدیریت قبلی (متأسفانه به دلیل قانون بقای مدیر! هیچ مدیری از بین نمی رود، بلکه از میزی به میز دیگری منتقل می شوند) بررسی شده است؟
آقای ملک حتی توان تغییر در میان سه مدیر زیرمجموعه خود را نداشته است، حتی ... هتاک و بددهنی که سبب وهن جایگاه معاونت توسعه شده است را (علیرغم گذشت بیش از ۹ ماه از بازنشستگی ایشان) ندارد!
دیگر چه انتظاری از ایشان داشته باشیم....
کاش یکی پیدا می‌شد و پای درد دل یکی از نیروهای زیرمجموعه معاونت توسعه می‌نشست، باور بفرمایید این حجم از سوءمدیریت حتی در سریال برره هم قفل است!
شهروند
دفتر استاندار که خودِفاجعه است، محله برو بیا است، اصلاً خودِ چهاراه سیروس است، بی در و پیکر، رها و بلبشو...
صفرعلی زارعی که دفتر استاندار را ملک طلق خود پنداشته و با ادبیات چاله میدانی! با همکاران و ارباب رجوع برخورد می کند.
ادبیات و حتی سبمای ایشان ما را به یاد سریال های تاریخی می‌اندازد. ایشان خان است و بقیه رعیت!!!

آقای اسماعیل احمدی یک دهه از بازنشستگی اش می گذرد. چرا همچنان در این دفتر حضور دارد؟قحط الرجال است؟آن هم برای پستی بی اهمیت مانند تلفنچی گری!!!؟
آقای پرگر چرا باید از استانی دیگر شال و کلاه کند و به جایی بیاید که هیچ شناختی از آن ندارد، این بیچاره علیرغم چندین ماه حضور در دفتر، (به استثنای چند مدیر چاپلوس!) حتی پنج نفر از همکاران را به نام نمی شناسد، حتی توان ارتباط گیری با همکاران در حد سلام و علیک ساده را هم ندارد، حیرانیم که این ... چه دارد که استاندار او را به چنین شغل حساسی گماشته است؟
تمام مواردی که در مورد پرگر نوشتیم، دقیقآ در خصوص قبادی مدیرکل حراست هم صدق می کند.حتی بدتر و شدیدتر! ایشان حداقل در قضیه عدم دعوت شما، به عنوان یک رسانه، مرتکب تخلف آشکار اداری شده اند.
شهروند
درد دیگر مشاوران ایشان هستند!
ما بالاخره نفهمیدیم تخصص آقای شاه‌غیبی، چیست!؟چرا ایشان هم مانند صفرعلی، نقش لله استاندار را بازی می‌کند و در تمام جلسات زیر دست ایشان جلوس اجلال می نمایند؟ لابد این هم از سفارشات مؤکد پدر رزومه بگیر! است!!!
طیب الله ویسی با آن تجربه فاجعه بار در روابط عمومی، به جای برکناری و حتی توبیخ، به سمت مشاور رسانه ای منصوب می شوند!
یا للعجب!
راستی از ایشان نپرسیدید که تکلیف صدها میلیون تومان اموال روابط عمومی که توسط یکی از نیروهای روزمزد! بالا کشیده شد به کجا رسید؟ در دادگاه چه حکمی صادر شد؟
راستی!
این همه مشاور (که از مزایای مدیرکلی برخوردار هستند) دقیقاً چه خدماتی ارائه می دهند؟
حوزه بحران که فجایع اخیر دیگر جای هیچ صح۸ندارد، آقای عزیزی، یار گرمابه و گلستان استاندار است دیگر!!!
آقای قنبری (که از زمان ناکوشا از ناکجا آباد به دفتر استاندار مامور شده و چرا!!!؟
پاسخگوی اقدام غیرقانونی مدیرکل حراست شخص استاندار است. حراست نگران چیست که از ورود رسانه مستقل به جلسه استانداران ایران و عراق جلوگیری کرده است؟ لهونی پاسخی برای این سوال دارد؟
حوزه معاونت سیاسی که خود مثنوی هفتاد من کاغذ است، ورمقانی آیا در حد و اندازه ی این پست حساس است!؟
از انتصاب فرمانداران نگویید که دلمان خون است، ماشاءالله به جز یکی دو مورد، بقیه حتی لیاقت آبدارچی گری هم ندارند، فرماندار قروه، علیرغم آن توهين زشت، هنوز بر مسند قدرت است، چرا!؟ چون هنوز با نماینده مجلس، به توافق نرسیده‌اید...
راستی !
چند نفر از فرمانداران، در شهرستان محل مأموریت ساکن هستند!؟
دهگلان؟کامیاران؟ سروآباد یا بانه !؟
آیا واقعا خودتان از انتصاب غریب سجادی خجالت نکشیدید؟
یک سری به همکاران اقتصادی یا مردم مظلوم سروآباد و یا حتی همکاران بینوای فرمانداری کامیاران بزنید، تا عیار فرماندار کامیاران دستتان بیاید...

وضع فرمانداران این است، وای به حال معاونین فرماندار و بخشداران!!!
شهروند
معاونت عمرانی که دیگر آخرت فاجعه است، طرف یک روز سابقه کار اجرایی نداشت، با مدرک جغرافیا و برنامه ریزی در زمان ناکوشا به ناحق این معاونت را اشغال کرد، و چنان در سر جایش محکم نشسته که توپ هم تکانش نمی دهد.
تمام شهرداری های استان، ورشکسته هستند و با انواع مشکلات دست به گریبان هستند. ... در شهرداری ها را دیگر قبح خود را از دست داده و به یک روال! تبدیل شده!
استخدام غیرقانونی نیرو توسط شورای شهر و شخص شهردار، به جایی رسیده که به اذعان خود آقایان شهرداری ها تا ۵۰ درصد نیروی مازاد دارند، آن وقت ناظر این وضعیت، آقای جمشید اسدی، ۱۰ سال است که چنان بر تخت سلطنت تکیه زده که فقط عزرائیل می تواند او را پایین بکشد (و شاید هم پست مدیرکلی راه شهرسازی که به اتفاق نمایندگان محترم! در حال لابیگری برای اشغال است، ماشاءالله دفتر امور شهری و شهرداری ها را آباد کرده، الان دیگه نوبت جای ديگه ‌س!)
مدیران دفتر روستایی و دفتر فنی و مدیریت بحران هم دست کمی از جمشید اسدی ندارند!
راستی!
پس از این همه مدیریت درخشان! هنوز نتوانسته اید جانشینی برای مدیرکل امور بانوان (منصوب زارعی کوشا با مدرک دامداری!) پیدا کنید، آن هم در میان این همه همکاران خانم لایق در استانداری و فرمانداری های تابعه!!!؟خدایی ناکرده اینجا هم قحط النساء است!!!؟
ما دیگر خسته شدیم، این فقط گوشه‌ای از مدیریت مشعشع و تاریخی اولین استاندار کرد اهل ستت بود، باور بفرمایید به خاطر آبروی همکاران، بسیاری دیگر از مصادیق را نتوانستم یا بهتر بگویم خجالت کشیدم که مطرح کنم....
جناب لهونی!
جناب پدر رزومه بگیر!
آیا شما وجدانتان آسوده است!!!؟
بدا یه حال مردم مظلوم کردستان که گروگان و اسیر شماها شده است، که به قول جناب پدر، گل پسرشان سعی و خطا کنند، و هزینه ی گزاف این بازی کودکانه را اعصاب و روح و روان همکاران و البته مردم نجیب کردستان بپردازند!