نشانه‌های ابتلا به افیون استغنا و فرار از مواجه با استاندار در خطابه وظیفه‌گریزانه نماینده سنندج
«محسن فتحی» در نطق اخیرش با کلمات بازی کرد چون چیزی برای ارائه نداشت؛ او از «وحدت» گفت، چون گفتنش بی‌هزینه است؛ جسارتش نرسید از بی‌عدالتی ساختاری و ناکارآمدی مدیریتی در کردستان سخنی بگوید. نطق او بوی ترس می‌داد نه اقتدار! دعوت مخاطب به «همدلی» از سوی نماینده‌ای که مردم او را متمکن می‌دانند نشانه ناتوانی در درک مسئله بود. سخنان او یک نقطه کور خطرناک هم داشت، پاک کردن نقش استاندار در وضعیت فاجعه‌بار اداره استان. واژه‌های بی‌هزینه نطق دور از جسارت نماینده سنندج، چه خوب تداعی‌گر الگوی «مردان خاکستری» رمان «مومو» بود!
میشائل آندرئاس هلموت انده (Michael Andreas Helmuth Ende) نویسنده آلمانی ادبیات کودک و نوجوان و ادبیات فانتزی بود. یکی از داستان‌های او به نام «مومو» سبب شد او صاحب جایزه ادبیات نسل جوان آلمان شود.
 
«مومو» به عنوان آقایان خاکستری یا مردان خاکستری هم شناخته می‌شود؛ شخصیت‌هایی که حرف‌های بی‌اثر، محافظه‌کار و اصطلاحات بی‌خطر تولید می‌کنند تا از هر تنشی دوری کنند. کار مردان خاکستری، ربودن زمان مردم بود؛ آنها محترمانه سخن می‌گفتند، سخنانی که هیچ کس را ناراحت نکند.
 
مردان خاکستری در مومو نمادی هستند از زبان رسمی، مبهم، بی‌خطر و بی‌مسئولیت که با استفاده از «حرف‌های درست ولی بی‌اثر» افراد را از مواجهه با حقیقت اصلی منحرف می‌کنند؛ الگوی نماینده سنندج در نطق هفته گذشته انگار همان الگوی بکار رفته در سخنان شخصیت‌های نویسنده آلمانی است!
 
«محسن فتحی» نماینده شهرستان‌های سنندج، دیواندره و  کامیاران، سه‌شنبه ۱۱ آذرماه در نطق میان دستور خود در صحن علنی مجلس، مطلع کلامش را به جای برشماری مطالبات به‌حق مردم، به تقدیر از فرمانده نیروی دریایی ارتش به دلیل «نامگذاری ناو بندر کردستان» اختصاص داد.  
 
از دید نگارنده این تکنیک تکراری بدین جهت از سوی این نماینده تقریباً خنثی مجلس مورد استفاده قرار گرفت که با ایجاد حاشیه امن سیاسی هر نقد احتمالی را از ابتدا خنثی کرده و جهت نطق را «وفاداری» اعلام کند نه «مطالبه‌گری».
 
البته این رویکرد نه تنها دیگر در نزد عامه مردم بلکه در سپهر سیاسی کشور کارآیی خود را از دست داده و تنها می‌تواند سندی آشکار از ناتوانی یک کاربدست در فهم عمق مشکلات و درک درست زمان مناسب برای طرح مسئله باشد.
 
وقتی کسی چون «محسن فتحی» از تریبون خانه ملت اعلام می‌کند «اگر قرار است فردا روشن‌تر باشد، امروز باید دست در دست هم بگذاریم» نباید او را متنبه کرد که دست در دست هم دادن نتیجه درد مشترک است؛ مردم کردستان که میانگین سرانه درآمدشان نصف میانگین کشور است چه درد مشترکی با نماینده مرفه مجلس دارند؟
 
با کلمات بازی کردن در شرایطی که یک نماینده مجلس چیزی برای ارائه ندارد شاید طبیعی به نظر برسد اما اینکه افیون استغنا به گونه‌ای زیرکی و دانایی را از فردی بگیرد که آن فرد دارای مسئولیت، از درک درد جامعه به این اندازه عاجز شود هرگز پذیرفته نیست؛ این مردم هرگز از جنس شما نیستند جناب نماینده تا از آنها انتظارات فانتزی داشته باشید؛ «یکی تحرمه عشا بسته و یکی منتظر عشا نشسته، هرگز این بدان کی ماند»!
 
«فتحی» جایی هم گفته مردم از او «عدالت» می‌خواهند! تکرار یک شعار پوپولیستی کلاسیک ملال‌آور؛ این نماینده نباید بگوید با وجود بر سر کار بودن استانداری که انتصابش سنخیتی با شاخصه‌های شناخته شده عدالت ندارد او دقیقاً از کدام عدالت سخن می‌گوید؟  
 
در شرایطی که استانداری کردستان با وجود «آرش لهونی» پرسش‌برانگیزترین دوره مدیریتی خود را طی می‌کند، «فتحی» بدون نام بردن از عاملان تحمیل این استاندار به مردم کردستان، با چه رویی از مطالبه عدالت سخن بر زبان می‌آورد؟
 
او درباره بازنشستگان هم سخن گفت اما از تصویب، پیگیری یا حتی تلاش برای اصلاح هیچ قانونی، کلامی بر زبان نیاورد؛ چون اگر بگوید، باید پاسخ‌گوی خروجی آن هم باشد.
 
نماینده سنندج درباره اشتغال داد سخن داد، اما نپرسید چرا تیم مدیریتی استان و بویژه رئیس محبوبش در سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کردستان برنامه‌ای برای خروج استان از وضعیت اسف‌بار فعلی ارائه نمی‌کند؛ سکوت او درباره عملکرد پرسش‌برانگیز «اکبر محمدی» اگر یک همکاری نانوشته با چرخه ناکارآمدی نیست چه عنوان دیگری می‌شود بر آن اطلاق کرد؟
 
این نماینده گویا جایی هم وزیر آموزش و پرورش را خطاب قرار داده است اما انگار باز هم فراموش کرده درباره احکام صادره علیه معلمان کردستانی در دولت چهاردهم چیزی بر زبان بیاورد! کاش پیش از خظابه‌خوانی، از مدیرکل مطلوبش در آموزش و پرورش کردستان مشورت می‌گرفت تا «سیدفواد حسینی» از برخی شرارت‌ها برایش بگوید!
 
تلخند نطق «محسن فتحی» اما تشکر بود از آنچه او «زحمات وزیر راه و شهرسازی» نام گذاشت! تشکر قبل از انجام کار؟ این چه رویکرد منزجر کننده‌‌ای است؟ در استان با این حجم از عقب‌ماندگی زیرساخت و این همه مشکلات ریز و درشت در حوزه حمل و نقل و از اینها مهم‌تر این شمار جان عزیزی که هر روز در جاده‌های کردستان از دست می‌رود چه جای تشکر از وزیر پرحاشیه؟! او باید از پروژه‌های خواب رفته و  پیمانکارهای به حال خود رهاشده و وعده‌های بر زمین مانده در این حوزه سخن بگوید یا از وزیر تشکر بی‌جا کند؟ نکند این جملات با هدف خنثی‌سازی فشار این روزهای برخی نمایندگان و نیز افکار عمومی بر خانم وزیر بر زبان نماینده بی‌درد جاری شده است؟
 
الغرض؛ نطق اخیر «محسن فتحی» به زعم نگارنده یک نمایش سیاسی بی‌خاصیت بود که جز «پر کردن زمان» کارایی دیگری نداشت؛ او برخلاف وظیفه‌اش ترجیح داد نقش «گوینده خطابه‌های بی‌خطر» را بازی کند. او به جای اشاره به ریشه مشکلات، در پناه کلیات سخن گفت. همان تکنیکی که شخصیت‌های «مردان خاکستری» در رمان «مومو» به کار می‌بردند.
 
در «مومو»، این مردان با جملات پرطمطراق مردم را متقاعد می‌کردند که زمانشان را «صرفه‌جویی» کنند، اما نتیجه فقط هدررفتن زندگی بود. چند روز قبل، همان منطق در نطق «فتحی» هم دیده شد: بیان طولانی مشکلات بدون نام‌بردن از عاملان، توصیف دردهای مردم بدون اشاره به ساختارهای ناکارآمد و فراری دادن مسئولیت با پوششی از واژه‌های کلی.
 
یادمان باشد دوره استفاده از واژه‌های محترمانه، بی‌اثر و بدون هزینه؛ فهرست‌کردن مشکلات بدون اشاره به سازوکارهای ناکارآمد و گزارش از تاریکی بدون معرفی عاملان خلق تاریکی دیگر به سر آمده است هرچند می‌دانیم وقتی زبان سیاست به «خاکستری» شدن عادت کند، حقیقت همیشه قربانی اول خواهد بود!
 
فرید کریمی
 
کد مطلب : 928
https://pezhvakkurdestan.ir/vdcca4qo82bqi.la2.html
نام شما
آدرس ايميل شما